زمانیکه برای بار اول به این کاغذ دیواری نگاه می کنید، چیز خاصی در آن نمی بینید و تصور می کنید که یک کاغذ دیواری کاملاً معمولی است؛ اما در حقیقت این یک کاغذ دیواری حساس به گرما است که وقتی رادیاتور روشن می شود، گل های آن شکوفا می شوند و به اصطلاح این کاغذ دیواری در معرض گرما گل می دهد. این امر در زیباتر شدن اتاق کمک بزرگی می کند و در احساس کسانیکه در اتاق هستند نیز تاثیر بسیار مثبتی می گذارد. با خاموش و روشن کردن رادیاتور می توانید تغییرات زیبا و ظریفی را در اتاق خود ایجاد کنید
![]() |
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
افشای 12 راز موفقیت استیو جابز
تکناز: امروز دیگر نام اپل در کنار استیو جابز و محصولات شگفتانگیزی با نشانه «i» از قبیل: iPhone، iPod iPad، iTunes، iMac، iBook، iAD، iOS و... شناخته میشود و بسیارند کسانی که با جزئیات یا چگونگی و نحوه زندگی وی آشنایی داشته و مسائل مربوط به آن را دنبال میکنند اما به نظر میرسد صرفنظر از زندگینامه این مبدع و بنیانگذار اپل، آنچه بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد، درسهایی است که استیو جابز میتواند به هر فردی بدهد. «گای کاوازاکی» 52ساله که در بخش سرمایهگذاری در «سلیکون ولی» اشتغال دارد و در نخستین سالهای شکلگیری اپل در جهت موفقیت این شرکت کمکهای شایانی کرده، درپی درگذشت استیوجابز روی پروفایل خود در «گوگل پلاس» فهرستی از نکات رازآمیزی را نوشته که میگوید آنها را در طول کار با جابز آموخته است. «کاوازاکی» که کار با استیو جابز را از 1983 آغاز کرد به مدت چهار سال همکاری نزدیکی با رئیس اپل داشت. اکنون وی این فهرست را تدوین کرده است تا هیچ یک از درسهای جابز از بین نروند یا به دست فراموشی سپرده نشوند.
1 -کارشناسان هیچچیز نمیدانند روزنامهنگاران، تحلیلگران، مشاوران، بانکداران و راهبران نمیدانند چه بکنند، بنابراین تنها به شما مشاوره میدهند. آنها به تو میگویند چه چیزی در محصول تو وجود دارد که خوب عمل نمیکند اما قادر نیستند محصولی بهتر را بسازند. آنها میتوانند به تو بگویند چگونه یک محصول را بفروشی اما خود قادر به فروش آن نیستند. آنها میتوانند به تو توضیح دهند چگونه گروههای کاری بزرگ تشکیلدهی اما خودشان بدترین دفاتر را دارند. برای مثال، کارشناسان به ما میگویند 2نقص مهم «مکینتاش» در اواسط دهه 80 فقدان حمایت برای یک چاپگر چرخشی و نبود لوتوس3،2،1 بود؛ این تنها چیزی است که کارشناسان میتوانند به ما بگویند. 2 - مشتریان نمیدانند چگونه چیزی را که میخواهند به تو بگویند. نقطه تمرکز اپل، نیمکره راست مغز استیو بود که با نیمکره چپ حرف میزد. اگر از مشتریان بپرسی چه چیزی میخواهند، آنها به تو میگویند: «بهترین، سریعترین و ارزانترین». اما این صدای یکنواخت تکراری بویی از یک تغییر انقلابی نبرده است. مشتریان تنها میتوانند آرزوهای خود را در قالب کلماتی بیان کنند که هنوز درحال استفاده از آنها هستند؛ در دورهای که در آن مکینتاش تولید میشد، همه میگفتند میخواهند رایانهای با بهترین، سریعترین و ارزانترین سیستم عامل MS-DOS داشته باشند. بهترین چیز برای یک شروع، تولید محصولی است که تو میخواهی استفاده کنی؛ این چیزی است که استیو جابز و استیو وزنیاک انجام دادند. 3 - اهمیت جهش به جلو تغییرات بزرگ زمانی رخ میدهند که تو جهشی فراتر از قدمهای یکنواخت برداری. بهترین تولیدکنندگان چاپگرهای چرخشی در ابتدا شروع به تعریف ویژگیهای جدیدی کردند که متفاوت بودند. اپل یک جهش رو به جلو برداشت: چاپگرهای لیزری. به آنهایی فکر کنید که یخ جمع میکردند. به شرکتهایی فکر کنید که یخ را تولید میکردند و به آنهایی فکر کنید که یخچالها را میسازند. آیا هنوز هم امروز کسی هست که در طول زمستان یخ جمع کند؟
4 - بیشترین، بزرگترین است و بیشترین چالش، کیفیت کار را بهتر میکند من همیشه با این ترس کار میکردم که استیو بتواند به من بگوید من عالی نیستم یا کارم هیچ ارزشی ندارد. این ترس، چالش بزرگ من بود اما رقابت با IBM و مایکروسافت یک چالش عظیم بود. تغییر دادن دنیا یک چالش بزرگ بود. من و کارمندان اپل (قبل و بعد از من) کار خود را به بهترین شکل انجام دادهایم چون باید برای انجام این چالشهای بزرگ حداکثر توان خود را صرف میکردیم. 5 -روی طراحی حساب کن استیو با درخواستهای عجیب خود درباره طراحی، افراد مختلفی را دیوانه میکرد: بعضی از قابهای سیاه به اندازه کافی سیاه نبودند. انسانهای فناپذیر عادی فکر میکنند، رنگ سیاه سیاه است و خاکستری خاکستری اما استیو یک کمالگرا بود و حق داشت؛ بعضی افراد طراحی را در دل دارند، درحالیکه بسیاری دیگر تنها به آن توجه میکنند. 6 - زمانیکه از گرافیکهای بزرگ و حروف درشت استفاده میکنی نمیتوانی اشتباه کنی نگاهی به اسلایدهای استیو فونت حروف در سایز 70، از نوعی است که یک نمایشگر یا گرافیک بزرگ دارند. حال به رونماییهایی فکر کنید که دیگرانی که در بخش فنآوری مشغول به کار هستند، انجام میدهند. آنها از فونت با سایز هشت استفاده میکنند و عناصر گرافیکی در رونماییهای آنها وجود ندارد. بسیاری از مردم میگویند استیو بزرگترین معرفیکننده برای محصولات جدید بود... اما هیچ شده از خود بپرسید چرا افراد بسیار کمی هستند که از سبک وی تقلید میکنند؟ 7 - تغییر ایده نشانهای از هوش است زمانی که اپل اولین «آی فن» را عرضه کرد، هیچ برنامه جانبی برای آن وجود نداشت. برنامههای جانبی (app) را استیو به وجود آورد. آنها ایده بدی بودند چون هرگز نمیدانستی با تلفن تو چه کار میتوانند بکنند. در ابتدا تعریف برنامههای جانبی وب در داخل مرورگر «سافاری» تنها امکانی بود که میتوانست تصور شود. تا اینکه 6ماه بعد، استیو تصمیم گرفت برنامههای جانبی را به عنوان ابزارهای مناسبی به کار برد. اپل در مدت زمان کوتاهی راههای بسیاری را پیمود تا به شعار معروف خود برسد: «برای هر چیزی یک برنامه جانبی وجود دارد» (there’s an app for that). 8 -ارزش با قیمت فرق دارد بیچاره هستید اگر فکر کنید همهچیز به قیمت وابسته است و باز هم بیچارهتر هستید اگر فکر کنید تنها میتوان روی قیمت با دیگران رقابت کرد. قیمت تمام آن چیزی نیست که شما باید روی آن حساب کنید: آنچه باید روی آن حساب کرد، حداقل به اعتقاد تعداد کمی از مردم، ارزش است. ارزش است که باید در آمادهسازی محصول خود به آن فکر کنید تا بتوانید لذت استفاده از بهترین دستگاه موجود را به مشتری بدهید. میتوانیم بگوییم هیچکس محصولات اپل را به خاطر قیمت پایین آنها نمیخرد.
9 - نمایشهای مدیر اجرایی استیو جابز قادر بود 2 بار در سال و در دوره رونماییهایش به میلیونها نفر نشان دهد iPadها، iPodها، iPhoneها و Macها چگونه کار میکنند. چرا بسیاری از مدیران اجرایی (CEO)، معاونان یا سایر مدیران ارشد خود را روی صحنه مراسم رونمایی صدا میزنند؟ شاید برای اینکه نشان دهند در پس یک محصول، مجموعهای پرقدرت قرار گرفته است یا شاید به این دلیل که مدیر اجرایی عمق کاری را که شرکتش انجام میدهد نمیداند یا نمیفهمد، بنابراین نمیتواند آن را به خوبی توضیح دهد.
10 - شغل مستقیم مدیر اجرایی شاید همیشه محصول مطلوب نبود اما همیشه به حدی چشمگیر بود که بتواند در تمام دنیا گسترده شود. در این مورد، استیو همیشه یک هدف داشت: «سلطه روی بازارهای موجود و ایجاد بازارهای جدید در سطح جهانی». 11 - بازاریابی به مربعی فکر کنید که به چهار مربع کوچکتر تقسیم شده است. محور عمودی نشان میدهد محصول شما چقدر با محصول رقیب تفاوت دارد. محور افقی ارزش محصول شما را نشان میدهد. در سمت راست پایین: ارزش است اما تک نیست و به یک قیمت رقابتی نیاز دارد. در سمت چپ بالا: تک است اما ارزش نیست، بنابراین شما در بازاری که وجود ندارد اولین هستید. در سمت چپ پایین: تک نیست و ارزش نیست، بنابراین شما یک ابله هستید. در سمت راست بالا: تک است و ارزش است و اینجاست که شما میتوانید هم پول به دست آورید و هم تاریخ را بسازید. برای مثال، iPod تک بود و ارزش داشت چراکه تنها روش برای بارگذاری موسیقی قانونی بود و ارزان بنابراین به آسانی از سوی بزرگترین تهیهکنندگان موسیقی حمایت شد.
12 - برای اینکه بعضی چیزها را ببینی نیاز است که آنها را باور کنی زمانیکه در تلاشی تا جهشی به جلو برداری، به دنبال راهی برای فرار از دست کارشناسان میگردی، در جستوجوی چالشهای بزرگ هستی، وسواس طراحی داری و تمام توجه خود را روی ارزش واحد پروژه معطوف میکنی، باید مردم را متقاعد کنی تا کاری را که مشغول انجام آن هستی باور کنند. مردم برای دیدن مکینتاش آن را باور کردند و به همین دلیل به واقعیت بدل شد. این اتفاق در مورد iPod، iPhone و iPad هم رخ داد. نقطه آغاز برای تغییر دنیا تغییر ایدههاست؛ این بزرگترین درسی بود که از استیو آموختم. |
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
عکس هفته
![]()
ایدههایی شبیه به ملخ هواپیمایی که لئوناردو داوینچی اختراع کرد، یا مواد سبکی که باکمینستر فولر در طراحیهای غولپیکر نظامی به کار برد، باعث الهامبخشی به نسل امروز وسایل نقلیه هوایی، زمینی و دریایی شده است. حتی مشابه پرواز فانتزی «اتوبوس شوالیه» در جلد سوم داستان هری پاتر هم برای هماهنگسازی سیستم حملونقل عمومی با نیاز مردم، مورد بررسی قرار گرفته است. به نقل از نشنال جئوگرافیک نگاهی به برخی از این اختراعات عجیب و غریب انداخته که راههای هوشمندانهتری از سیستم جابجایی آینده را به تصویر کشیدهاند و بعضی از آنها کاملا سرگرمکننده هستند. ![]() کولهپشتی پرتابی: حدود ۵۰ سال پیش، خلبان یک کولهپشتی پرتابی (Jet Pack) به نام هارولد (هال) گراهام با یک کمربند موشکی ۶۴ کیلوگرمی شرکت «Bell Aerosystems» تا ارتفاع ۳۴ متری مانور داد. چند ماه بعد هم گراهام توانست رکورد «اولین پرواز ارتفاع آزاد یک انسان با یک کمربند موشکی» را از آن خود کند. البته این رویا هنوز هم صحیح و سالم است. همانطور که در عکس میبینید، فردی در حال پرواز روی ایالت دنور، کلورادو، با یک جتپک رکابدار است. شرکت سازنده این کولهپشتی پرتابی، Jetpack International، تا به حال سه مدل مختلف کولهپشتی پرتابی را طراحی کرده که هر کدام بیش از ۸۱ کیلوگرم وزن دارند. یکی از این مدلها، فقط به خلبانهای آموزشدیده فروخته شد؛ این مدل میتواند تا ارتفاع ۷۶ متری در هوا بالا برود و به مدت ۹ دقیقه تا ۱۸ کیلومتر جابجا شود. ![]() خودروی خودکار: استقلال و حریم وسایل نقلیه شخصی را در نظر بگیرید، تمایل انسان به گیجی و حواسپرتی را از آن کم کنید و در نهایت یک شوفر مجازی به این مجموعه اضافه کنید. حالا چه دارید؟ خودرویی خودکار که، به فرض، میتواند فشار روانی مسافران را از بین برده و آزادراهها را با آرامش بیشتری طی کند. به هر حال این ایدهای است که پشت خودروهای بدون راننده وجود دارد که توجه خودروسازان و شرکتهای فناوری مدرن را روز به روز بیشتر به خود جذب میکند. مدلهای نمایشی مشابهی که گوگل، بیامو، ولوو، جنرالموتورز، دانشگاه استنفورد و دیگران ساختهاند، توانسته خودروهای معمولی را اصلاح کند. اما طراحان سعی دارند ایدههای بیشتری از خودروهای آینده را به تصویر بکشند؛ مثل همین نمونهای که در عکس میبینید و کار فروشگاه طراحی صنعتی سانفرانسیسکو Mike & Maaike است. این خودرو که Atnmbl نام گرفته، (autonomobile که از دو کلمه Autonomy به معنی مستقل و خودمختار و automobile به معنی خودرو، مشتق شده)، دارای ۷ صندلی، یک فرمان، پدال ترمز و صندلی راننده است. این خودرو الکتریکی است و با انرژی خورشید کار میکند و مدلی رویایی برای سال ۲۰۴۰ / ۱۴۱۹ است. البته فناوری خودروهای خودکار روی بعضی از خیابانهای عمومی امروزی آزمایش شده و مدیر اجرایی جنرالموتورز، آلن تاوب اخیرا گفته که احتمالا تا آخر این دهه، شاهد حضور وسایل نقلیهای خواهیم بود که تا اندازهای میتوانند خود را برانند. ![]() آلباتروس سبکوزن: وقتی یک جفت پای قدرتمند داشته باشید، چه احتیاجی است به سوخت موشک؟! عکسی که میبینید، نمایش مقتدرانه صف بلندی از مهندسان و خلبانهای ورزشکار است که محدودیتهای جایجایی زمینی، هوایی و دریایی با نیروی انسانی را کنار زدهاند. آلباتروس سبکوزنی که در عکس میبینید، در سال ۱۹۷۹/ ۱۳۵۸ به عنوان اولین هواپیمایی که با نیروی انسان پرواز میکرد، وارد شبکه حمل و نقل انگلستان شد. پائول مککریدی با حمایت شرکت DuPont، توانست سبکوزنترین هواپیما را از لولههای فیبر کربن، چوب بالسا (نوعی چوب بسیار سبک)، پلیاستر شفاف، به علاوه مقداری سیم و فوم بسازد. او بین سالهای ۱۹۵۹/ ۱۳۳۸ تا ۱۹۸۰/ ۱۳۵۹ مشغول طراحی و ساخت تعدادی هواپیما بود که با نیروی انسان و خورشید حرکت میکنند و در سال ۱۹۷۱/ ۱۳۵۰ AeroViroment را تاسیس کرد؛ شرکتی که امروزه به عنوان تولیدکننده سیستمهای هواپیمای بدون سرنشین و تامین تجهیزات خودروهای الکتریکی شناخته شده است. پرواز ۳۶٫۲ کیلومتری آلباتروس کمتر از ۳ ساعت طول کشید؛ یک ساعت بیشتر از آنچه پیشبینی شده بود و برایان آلن، دوچرخهسوار مسافتهای طولانی با وجود گرفتگی عضلات پا و کمآب شدن بدن در این سفر خستهکننده روی آب، نیروی مورد نیاز آلباتروس ۳۲ کیلوگرمی را تامین کرد. وی بعدها به AeroViroment گفت «در آن پرواز، ناشناختههای زیادی وجود داشت که من مطمئن نبودم از پسش بربیایم، اما مطمئن بودم که از هر منبع نیرویی برای تلاشم استفاده خواهم کرد». ![]() مونوریل Shweeb: در دهه اول قرن نوزدهم، برای مدت کوتاهی، یک سیستم مبتکرانه حملونقل در نیوجرسی جنوبی راهاندازی شد که شبیه دوچرخههای وارونهای بود که روی یک ریل ۲٫۹ کیلومتری نصب شده بودند تا سریعتر و روانتر از دوچرخه حرکت کند. اخیرا، ایده مونوریل پدالی دوباره زنده شده و توسط شرکت Shweeb در شهربازی روتورای نیوزیلند به شیوهای امروزی راهاندازی شده است. دسامبر ۲۰۱۰/ دی ۸۹، گوگل برای پشتیبانی بیشتر از پیشرفتهای سیستم فضای شهری مبلغ یک میلیون دلار در نظر گرفت. سیستم Shweeb چیزی شبیه به دوچرخههای ریلی قرنها پیش است که با حرکت چرخهای مقاوم روی ریلی مقاوم، مقاومت غلطیتدن را کاهش میدهد. البته این سیستم با کمک مسافرانی که در محفظهای غلافمانند نشسته و رکاب میزنند، بر مقاومت باد هم غلبه میکند. این محفظهها روی ریلی که ۵٫۸ متر بالاتر از عابران و ترافیک سطح خیابان بنا شده و ۲۰ سانتیمتر عرض دارد، آویزان هستند. ![]() زیردریایی دستی: اولین زیردریایی جنگی، در سال ۱۷۷۵/ ۱۱۵۴، توسط یکی از دانشجویان دانشگاه ییل به نام دیوید باشنل طراحی شد. ارتفاع این شناور که از جنس آهن و چوب بلوط بود، ۲٫۳ متر و عرض قسمت میانیاش ۱٫۸ متر بود. این ناو دو ملخه، با یک سکان دستی حرکت میکرد. برای حمله، اپراتور باید سوراخی در بدنه کشتی دشمن ایجاد میکرد و یک فیوز زماندار را روشن میکرد! البته این زیردریایی نقش چندانی در عملیاتهای نظامی آینده نداشت اما برای طراحی اولیه خیابانهای امروزی هم به تجهیزات نظامی نیاز است. به گفته کریس جردس، مدیر مرکز تحقیقات خودرویی دانشگاه استنفورد، حتی ماشین جیپ هم یکی از دائمیترین مثالهای وسایل نقلیه نظامی است که جابجایی شهری را تحت تاثیر قرار داد. امروز نیروهای نظامی در سراسر جهان به دنیا سوختهای زیستی، خورشیدی، حفظ انرژی و دیگر تکنولوژیهای دوستدار محیط زیست هستند. آنتونی جکسون، یکی از فرماندهان کل ارتش ایالات متحده در مراسمی که ماه پیش در دانشگاه استنفورد برگزار شد، گفت: «امروز، تکنولوژی یک زیردریایی بیش از آنچیزی است که من در سال ۲۰۰۰ برای ۴۰ هزار سرباز داشتم. وقتی جنگها تمام شد، تمام آن تکنولوژیها وارد بخش شهری شد.» ![]() هلیکوپتر لئوناردو داوینچی: در تصویری که از گالری هنر شهر سوفیا در بلغارستان میبینید، ماکت نمونهای از ملخ هواپیمای داوینچی وجود دارد که دیدی کلی از ماکت معروفترین ماشین پرواز اختراعشده به بینندگان میدهد. در این هواپیما که در سال ۱۴۹۳/ ۸۷۲ طراحی شده، سطح از سیم آهنی و کتان ساخته شده، با نشاسته، هواناپذیر شده و توسط نیروی مسافرش حرکت میکند. عکس این Dymaxion سهچرخه، در نمایشگاه بینالمللی شیکاگو در سال ۱۹۳۳/ ۱۳۱۲ گرفته شده و علاوه بر قاب استیل، بدنهای از جنس چوب درخت زبانگنجشک با روکش آلومینیومی برای آن پیشبینی شده است. این خودرو که توسط باکمینستر فولر ساخته شده، میتواند ۱۱ مسافر را با سرعت ۱۴۵ کیلومتر بر ساعت جابجا و با هر لیتر بنزین، مسافتی برابر با ۱۳ کیلومتر را طی کند. برای قایسه بیشتر بد نیست بدانید بر اساس اعلام آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا، کارآمدترین مینیون مدل سال ۲۰۱۲ با هر لیتر بنزین، فقط ۱۰ کیلومتر را طی میکند! ![]() «اتوبوس شوالیه» هری پاتر: برای جادوگر جوانی مثل هری پاتر، فقط تکان دادن چوب جادویی در هوا کافی است تا اتوبوس شوالیه احضار شود؛ اتوبوسی ۳ طبقه که برای نیاز جامعه امروز هم به دردبخور است. این ماشین میتواند از باریکترین راهها هم بگذرد و مسافران میتوانند در مسیر شکلات داغ یا حتی مسواک بخرند. با اینکه این اتوبوس تنها در خیال وجود دارد، اما اتوبوس شوالیه باعث ورود ایدههایی نو به سیستم واقعی حملونقل دنیا شده است. مثلا تلماتیکها نه تنها مفید واقع شدهاند، بلکه خلاء موجود در فضای حملونقل بین تاکسی و اتوبوس را پر کردهاند. ![]() کایت: برای SkySails، شرکتی که در هامبورگ آلمان قرار دارد، کایتهای بزرگی که در ارتفاعهای بالا پرواز میکنند، یکی از اهداف اصلی تجارت محسوب میشود تا صنعت حمل و نقل را متحول کند. در حال حاضر این شرکت توانسته برای سیستم کایتهای بادبانی مکانیزهاش سرمایهای حدود ۵۰ میلون یورو جذب کند. کمتر از ۱۰ کشتی با این تکنولوژی بهروز شدهاند. همچنان استفاده از نیرومحرکه باد برای کاهش مصرف سوخت فسیلی کشتیها، یکی از مهمترین قدمهای ممکن در این صنعت محسوب میشود. ![]() ترن سریعالسیر مغناطیسی: ایده قطارهای سریعالسیر از دهه ۱۹۰۰/ ۱۲۸۰ مطرح شد. این ایده با استفاده از میدانهای مغناطیسی، قطار را روی ریل شناور میکند. در واقع با کمترین اصطکاک بین چرخ و ریل که هزینه بسیار کمتری از قطارهای سنتی در بر دارد. این تکنولوژی در دنیای واقعی و به طور عمده در پروژههای نمایشی کشورهای آلمان و ژاپن به اجرا درآمد و در سال ۲۰۰۴/ ۱۳۸۱ اولین قطار سریعالسیر تجاری بعد از ۲ سال آزمایش، در شانگهای به راه افتاد. |
|
عکس هفته
داستان هفته
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید: فکر می کنی، زور و بازوی تو بیشتر است یا من؟ پسر سریع جواب داد: البته که زور و توان من بیشتر است.
پدر که انتظار شنیدن این جواب را از پسرش نداشت ...
ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد، ولی باز همان جواب را شنید .
پدر با ناراحتی از کنار پسر رد شد... بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد تا شاید جوابی بهتر بشنود! پسرم ، زور و بازوی تو بیشتر است یا من؟ این بار پسر جواب داد شما پرزورتر و قوتی تر هستی!!!
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟ پسر جواب داد: تا وقتی دست شما روی شانه من بود، عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی توان و قدرتم را با خود بردی .
داستان زنی خود ساخته
تصور کنید که بعنوان نوزادی ناخواسته و حاصل یک رابطه ج ن س ی بی سر و ته، در روستایی بسیار فقیرنشین و در دامن یک مادر بدبخت که کلفت خانه های مردم است، دیده به جهان بگشایید، بدون آنکه وجود پدر را دور و برتان احساس کنید.
تصور کنید که در بچگی مادرتان آنقدر فقیر است که حتی توان خرید یک لباس ساده را برایتان ندارد و مجبورید گونی سیب زمینی بپوشید، طوری که بچه های همسایه دائم شما را مسخره کنند و به شما بخندند.
تصور کنید که در سن کودکی، مادربزرگتان مجبورتان کند کارهای سخت انجام دهید و همیشه بخاطر ساده ترین اشتباهات شما را کتک بزند و شما هم هیچ پناهی نداشته باشید که در دامنش گریه کنید.
تصور کنید که از سن نه سالگی دائم مورد تجاوز اطرافیان قرار بگیرید، دایی ها، پسر دایی ها، دوستان خانوادگی و کلاً همه. طوری که اولین فرزندتان را در سن چهارده سالگی و پس از نه ماه مشقت بدنیا آورید، آن هم یک نوزاد مرده!
تصور کنید که خواهر و برادری دارید که سرگذشتی کمابیش مشابه شما دارند، خواهرتان از اعتیاد زیاد به کوکایین بمیرد، و برادرتان از ابتلا به ایدز.
تصور کنید که مادرتان آنقدر فقیر است که نمیتواند شما را بزرگ کند و از پس هزینه های اندک شما برآید، و مجبور شود شما را به یک مرد غریبه بسپارد تا بزرگتان کند.
تصور کنید که در میان این همه بدبختی، سیاه پوست هم هستید، یک آمریکایی-آفریقایی، آن هم در حدود چهل پنجاه سال پیش که اوج نژادپرستی و نفرت از سیاه پوستان است.
حالا تصور کنید که حدود چهار دهه از آن روزگار گذشته باشد؛ الان چه کار می کنید؟ چه بر سرتان آمده است؟
الان قدرتمند ترین زن جهان هستید! محبوب ترین، پولدار ترین، با نفوذ ترین، و تنها میلیاردر سیاه پوست! همه شما را بعنوان صاحب بزرگترین خیریه جهان، پر طرفدار ترین مجری تلویزیون، و برنده جوایز متعدد سینما و تلویزیون می شناسند. سیاستمداران، هنرپیشگان، ثروتمندان و همه آدمهای بزرگ و معروف فقط دوست دارند با شما مصاحبه کنند، در دانشگاه ایلینوی، زندگینامه شما تدریس می شود، در قالب یک درس با عنوان خودتان.
یک قصر در کالیفرنیا دارید به مساحت هفده هکتار که از یک طرف به اقیانوس ختم می شود و از طرف دیگر به کوهستان. همچنین ویلایی دارید در نیوجرسی، آپارتمانی در شیکاگو، کاخی در فلوریدا، خانه ای در جورجیا، یک پیست اسکی در کلورادو، پلا ژهایی در هاوایی و …
تصور کنید که شما با درآمد سالانه حدود سیصد میلیون دلار و دارایی حدود سه میلیارد دلار، بعنوان ثروتمند ترین زن خودساخته جهان شهرت دارید.
آنچه خواندید خلاصه ای بود از سرگذشت مجری بزرگ تلویزیون، اپرا وینفری (Oprah Winfrey). اگر به این شخصیت علاقه مند شدید، می توانید برای شناخت بیشتر او به اینجا بروید. اما اگر حال خواندن بیشتر ندارید فقط همین نقل قول از ویکی پدیا برایتان کافیست: “او از چنان نفوذ چند جانبهای در میان افکار عمومی آمریکا برخوردار است که با حمایت و جهتگیری خود میتواند یک کتاب یا رییس جمهور را در این کشور به موفقیت برساند. وی محبوبترین شخصیت تلویزیونی آمریکا و یکی از ثروتمندترین تهیه کنندگان است.
حالا سوال اینجاست آیا سختی و مشکلات انسان ها را می سازد یا خورد می کند؟
جمله هفته
شکست مثل زانوهاي مجروح شده است دردناک اما سطحي است.
خلاقیت هفته
اگر شما از ارتفاع ترسی ندارید و دوست دارید هیجان بودن در ارتفاع 1430 متر از سطح دریا را تجربه کنید،می توانید به کوه تیانمن در ژانگجیاجی (Zhangjiajie) چین سفر کنید.در این کوه راهی از جنس شیشه شفاف با ضخامت 2.5 اینچ برای گردشگرهایی که دوست دارند منظره زیر پاهایشان را مشاهده کنند و اوج هیجان را تجربه کنند ساخته شده است.
جهت مشاهده تصاویر بیشتر ،بر روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید
|
|
عکس هفته
داستان هفته
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.
مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟
دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی
حرف های مافوق اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی
سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی
*************************************************************************
معرفی کارافرین برتر
شهرزاد رفعتی بنیانگذار شرکت BroadbandTV در طبقه بندی ۱۰۰ خلاق برتر سال ۲۰۱۱ مجله «فست کمپانی» در رتبه ۳۷ قرار گرفت.هر چند این لیست به معرفی بزرگترین خلاقان در عرصه تجارت میپردازد اما در میان بزرگان تجارت، اسامی چون اسکات فورستال از شرکت اپل، اریک دیشمن از شرکت اینتل، الکس کیپمن از مایکروسافت و سباستین تروان از گوگل نیز به چشم میخورد که در دنیای فناوری حرف اول را میزنند.
شهرزاد رفعتی در سال ۲۰۰۰ از تهران به ونکوور مهاجرت کرد و در رشته علوم رایانه دانشگاه بریتیش کلمبیا به تحصیل پرداخت و سپس شرکت BroadbandTV را تاسیس کرد.
در مدت کوتاه ۳ سال، شرکت رفعتی توانست با ارائه دهندگان محتویات چندرسانهای شریک شود. BroadbandTV موفق شد به تغییر مفهوم ارتباط میان «سارقان اینترنتی محتواهای رسانهای» و «ارائه دهندگان این محصولات» کمک کند.
رفعتی در این خصوص توضیح داد: «ارائه دهندگان این محتواها در عوض مبارزه با طرفداران مشتاق خود میتوانند کار با آنها را آغاز کنند. ما در حال کمک به شرکتهایی هستیم که بتوانند محتواهای خود را در اینترنت شناسایی کنند و آنها تحت کنترل بگیرند و در سود حاصل از آنها سهیم شوند.» گام بزرگ بعدی این شرکت در عرصه برنامههای جانبی تلفنهای همراه هوشمند ارائه محتواهای ویدیویی است.
BroadbandTV یک شرکت رسانهای فناوری است که با اپراتورهای شبکه و فعالان تبلیغات همکاری میکند و در عرصه بهینه سازی و توزیع محتواهای ویدیویی از راه اینترنت پروتکل (IP) و شبکههای بیسیم و موبایل فعالیت دارد.
آلگوریتمهای شهرزاد رفعتی وب را برای شناسایی ویدیو کلیپهای بدون حق کپی رایت اسکن میکنند. زمانی که این فیلمها شناسایی شدند BroadbandTV به آنها یک آگهی متصل میکند و درآمد حاصل از آگهی را با تولیدکننده واقعی ویدیوکلیپ تقسیم میکند.
خبرگزاری مهر
*********************************************************
جمله هفته
- رمز موفقیت در دنبال کردن هدف بدون مکث و درنگ است. ولی موفقیت چیست؟ من موفقیت را در تشویق تماشاچیان نمی بینم، موفقیت در رضایت خود از کاری است که انجام داده ام.
خلاقیت هفته
تبلیغات خارق العاده ،با استفاده از آسانسور که می توانید آنها را با کلیک بر روی ادامه مطلب مشاهده بفرمایید
|
با تحلیل دقیق، ده رمز که موفقیت شرکت مایکروسافت و مدیران اجرایی استثنایی آن را توجیه میکند، آشکار میگردد. رمزهای انجام کسب و کار به شیوه بیل گیتس به قرار زیرند:
۱- در مکان مناسب و زمان درست دست به کار بزن
نسبت دادن موفقیت مایکروسافت به یک شانس و اقبال فوقالعاده یعنی تضمین قرارداد تامین سیستم عامل برای اولین کامپیوتر شخصی آی بی ام راحت و آسان است. ولی در این کار عوامل دیگری بیش از شانس و اقبال دخالت داشته است. گیتس اهمیت معامله آی بی ام را تشخیص داد. او میدانست که آن معامله میتواند تاریخ کاربرد کامپیوتر شخصی را دگرگون کند و او بیش از شش ماه به طور خستگیناپذیری کار کرد تا شانس موفق بودن را به حداکثر برساند.
۲- عاشق فنآوری باش
یکی از مهمترین جنبههای موفقیت مداوم مایکروسافت دانش و آگاهی فنی گیتس بوده است. کنترل تصمیمهای کلیدی و مهم در این زمینه به عهده وی بوده و در بسیاری از مواقع او سمت و سوی فنآوری را خیلی روشنتر از رقبایش تشخیص داده و همچنین آماده بوده که راه را نشان دهد.
۳- هیچکس را زندانی خود مکن
گیتس رقیب سرسختی است. هر کاری که کرده برنده شده. به عنوان یک معاملهگر، این کار او را یک مذاکره کننده فوقالعاده انعطافناپذیر میسازد. او استخوانی لای زخم باقی نمیگذارد و به طور آشکار در مورد رقبای کاری صحبت میکند.
۴- افراد خیلی باهوش را استخدام کن
«افراد دارای بهره یا ضریب هوشی بالا» اصطلاحی است در مایکروسافت برای باهوشترین افراد. از همان ابتدا، گیتس همیشه اصرار داشته که شرکت به بهترین ذهنها نیاز دارد. از اینکه افراد نادان از نظر فن شناختی به او صدمه نمیزنند خرسند است. در برخی جاها این کار به عنوان نخبهگرایی محسوب شده و انتقادهایی را برانگیخته ولی اثرات مثبتی داشته است. شرکت قادر به استخدام بسیاری از دانشجویان تیزهوش شده که مستقیما از دانشگاه به امید کار در بهترین شرکت جذب میشوند.
۵- رمز بقا را فراگیر
گیتس به راحتی میپذیرد که رقبایش بیشتر نبردهای بازرگانی را به خاطر اشتباهات خودشان باختهاند. آنچه او به ویژه در آن مهارت دارد فرار از دامهایی است که دیگران در آن میافتند و این در حالی است که او از فرصتهای ناشی از اشتباهات دیگران بهرهبرداری میکند.
۶- انتظار تشکر و سپاسگزاری را نداشته باش
بیل گیتس اهمیت داشتن دوستان را در جایگاههای بالا میداند. با وجود نبرد جاری او با تنظیمکنندگان ضد تراست آمریکا، گیتس تلاش کرده که نظر مدیران اجرایی شرکتهای فورچون ۵۰۰ را جلب نموده و گردهماییهایی از مدیران اجرایی در سیاتل و سایر شهرها در سراسر ایالات متحده برگزار میکند.
۷- جایگاه برتر را برگزین
بیل گیتس نوعی رهبر جدید در کسب و کار است. در طول سالیان، بارها نشان داده که گویا او نزدیکترین ارتباط را با غیبگوی صنعت کامپیوتر دارد. درک عمیق او از فنآوری به عنوان یک شیوه منحصر به فرد از ترکیب کردن دادهها به او توانایی ویژهای داده که روندهای آتی را دریابد و استراتژی مایکروسافت را هدایت و راهنمایی کند. این کار نیز مایه شگفتی در بین طرفداران مایکروسافت و مرعوب شدن رقبای آن شده است.
۸- همه پایگاهها را تحت پوشش قرار ده
عنصر مهم و کلیدی موفقیت مایکروسافت همانا توانایی آن در اداره و کنترل چند پروژه بزرگ به طور همزمان میباشد. خود گیتس یک فرد چندکاره اصلی است و گفته میشود که قادر به انجام چند گفتوگوی فنی به طور همزمان میباشد، این توانایی قابل توجه وی در روش و نگرش شرکت بازتاب یافته است. به عبارت دیگر مرتب در حال کشف بازارهای جدید و کاربردهای جدید نرمافزاری است. با این کار حذف کارهای بزرگ بعدی منتفی است.
۹- یک کسب و کار جمع و جور را تدارک بین
در پیوند با ارزشگذاری بازار سهام شرکت، مایکروسافت نسبتا شرکت کوچکی باقی مانده است. همچنین از نظر داخلی، شرکت همواره به بخشهای کوچکتر تقسیم شده تا مناسبترین محیط گروه بازرگانی را حفظ کند. گاهی اوقات، تغییرات به قدری سریع بوده که به نظر میرسد مایکروسافت تقریبا به طور هفتگی بخشهای جدید ایجاد میکند. گیتس به حفظ یک ساختار ساده اعتماد دارد تا او را قادر به حفظ کنترل شرکت کند. هر موقع احساس کند که خطوط ارتباطی در حال کشش یا نامشخص است او در ساده کردن ساختار تردیدی به خود راه نمیدهد.
۱۰- همیشه مواظب کارهایت باش
اکنون بیش از دو دهه است که گیتس در بالای سر کار و حرفه خود است. در این زمان او ثروتمندترین مرد جهان است که برای کسی که هنوز در اوایل دهه چهل سالگی خود است بد نیست. معذالک با وجود ثروت هنگفت و موفقیتهایش هیچ نشانهای از کم شدن فعالیت گیتس دیده نمیشود. او میگوید که با این «ترس پنهان» برانگیخته میشود که ممکن است کار بزرگ بعدی را از دست بدهد. او قصد تکرار اشتباهات سایر شرکتهای مسلط کامپیوتری نظیر آی- بی- ام و اپل (Apple) را ندارد.
آنچه در پی میآید ۵ مانع اصلی پیشرفت در کسب و کار است که راهحل مواجهه با هر کدام از این عوامل نیز ارایه شده است. توصیه میکنیم همه کارجویان و همچنین شاغلین حتما این موانع را به خاطر داشته باشند تا بدانند در برخورد با آنها چگونه عمل کنند .
۱) اگر در کاری شکست بخورید، بازنده هستید: این اتفاق ممکن است در تمام طول دوران تحصیلی و یا دوران شغلی برای ما اتفاق بیفتد. همه انتظار دارند که ما همیشه برنده، برنده، و برنده باشیم. شما باید این عقیده را در ذهن خود پرورش دهید که اگر چیزی را امتحان کردید، و در آن شکست خوردید، باید آنقدر آنرا تکرار کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کرده و پیروز شوید. اگر شما معتقد باشید که اگر در کاری شکست خوردید، آنوقت بازنده هستید پس باید بدانید که با این تفکر تمام مردم دنیا بازنده محسوب می شوند. با یک چنین اعتقادی فقط خودتان را از صحنه پیشرفت دور نگه می دارید. یک ایده نوین را جایگزین این تفکر غلط کنید.
۲) اگر اجباری به تغییر نیست چرا تغییر کنیم: منظور من این نیست که به خاطر اصل تغییر و تحول در زندگی خود تغییر ایجاد کنید. بلکه افراد باید با پیشرفت تکنولوژی خودشان را وفق داده از نوآوری ها بهره بیشتری در کارهای خود ببرند. ما باید تغییر کنیم تا بتوانیم در زندگی به جلو پیش برویم. تا آنجایی که می توانید از افرادی که به سکون تما یل دارند و از تغییر و تحول خوششان نمی آید پرهیز کنید. اگر متوجه تغییری می شوید که می تواند در زندگی شما پیشرفت ایجاد کنید حتما آن را امتحان کنید.
۳) تو به اندازه کافی مهارت نداری که از پس آن بربیایی: هیچکس در زندگی از همان ابتدا به اندازه کافی در کاری مهارت بالا نداشته و همه بالاخره از یک جایی کار خود را شروع کردند. اگر تصمیم دارید کاری را انجام دهید، پس از همین حالا شروع کنید، به این دلیل که خیلی چیزها را در مورد آن مطلب نمی دانید، به خود استرس ندهید. حتما نباید مدرک دانشگاهی داشته باشید تا بتوانید از عهده کاری بر بیایید. باید آنقدر تلاش کنید تا به هدف خود برسید. منابع دیگری بجز دانشگاه هم هستند که می توانند اطلاعات مفیدی را در زمینه های مختلف در اختیار شما قرار دهند. فقط باید راه و روش مناسب را پیدا کنید. اگر کارهایتان را به درستی انجام دهید و از راه درست وارد شوید و ارزش های خود را دست کم نگیرید، به راحتی دیگران متوجه توانایی های شما خواهند شد.
۴) برای شروع کاری تازه خیلی دیر شده: شاید روزی برسد که میانگین سن انسان ها به ۱۰۰ سال نیز افزایش پیدا کند. این بدان معناست که هیچ وقت برای شروع کار تازه ای دیر نمی شود. شروع یک کار یا معامله تازه، راه مناسبی است که ذهن خود را فعال نگه دارید. همچنین این کار می تواند اشتیاق لازم برای انجام سایر کارها را نیز در اختیار شما قرار دهد. به هر حال هر کسی در یک سنی از دنیا می رود، اگر بخواهید منتظر روز مرگ خود بنشینید، آنوقت به هچ کاری نمی رسید، پس فقط هر کار تازه ای را امتحان کنید، اینطوری از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
۵) قدر و لیاقت شما محدود نیست: این حقیقت که شما زنده هستید و زندگی می کنید، باعث می شود که از شما یک انسان منحصر بفرد بسازد. اگر می خواهید در تمام مراحل زندگی از دیگران برتر باشید باید برای آن زحمت بکشید و تلاش کنید. همه افراد دارای استعدادها و توانایی هایی هستند که خودشان هم از آنها خبر ندارند. همه چیز را امتحان کنید تا بالاخره چیزی را که به آن علاقه دارید پیدا کنید. من به شدت اعتقاد به تغییر و تحول دارم. حتما لازم نیست که در تمام طول عمر خود تنها یک کار را تکرار کنید. شیوه زندگی کردن خود را آنقدر تغییر دهید تا اینکه به راهی برسید که از صمیم قلب آنرا دوست می دارید.
منبع:کارمند نیوز
|
|
|